جدول جو
جدول جو

معنی حسین همدانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین همدانی
(حُ سِ نِ هََ مَ)
ابن العزیز رشید منتخب الدین مقری نحوی. تألیفاتی درقرائت قرآن دارد. و در 643 هجری قمری / 1245 میلادی در گذشت. (معجم المؤلفین از کشف الظنون) (روضات ص 238)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ حَ)
ابن حمدان بن حمدون تغلبی. متوفی 306 هجری قمری / 918 میلادی عموی سیف الدوله حمدانی و مؤسس حمدانیان است. در 283 هجری قمری بدستور معتضد، هارون بن عبدالله خارجی را شکست داد و اسیر کرد، و مقام عالی یافت و در نزاع ابن معتز با مقتدر طرفداری ابن معتز کرد و پس از پیروزی مقتدر، حسین با خانواده اش به موصل گریخت، و سپس مقتدر به او امان داد و به امارت قم فرستاد و باز در آنجا یاغی شد ولیکن بزودی به اطاعت بازگشت و امارت دیار ربیعه یافت و در آنجا باز سرپیچی کرد، لیکن این بار نیز مغلوب شد و او را در 303 هجری قمری ببغداد برده بحبس مقتدر انداختند و در 306 هجری قمری کشتند. (کامل ابن اثیر ج 8 ص 34) (فهرست تجارب الامم) (زرکلی چ 1 ص 248) (مجمل التواریخ 348) (تاریخ سیستان 289) (رجال حبیب السیر)
لغت نامه دهخدا
همدانی. از قوم خود فرار کرده به بنی سلیم پیوست. پس از آنکه ایشان خواستند او را به قوم خود برگردانند از آنجا نیز فرار کرد. (الاصابه ج 2 ص 62)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ هََ مَ)
ابن احمد بن علی بن حسن عطار مکنی به ابوالعلاء مقری. درگذشتۀ 569 هجری قمری او راست: ’اصول المآب’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280) (زرکلی ص 222) (روضات 222)
او راست: کتاب ’الاکلیل’که بخش هشتم آن در معادن یمن بود و ابوریحان در پایان الجماهر چاپ حیدرآباد ص 268 از آن نقل کرده است
ابن فتح بن حمزه. درگذشتۀ 500 هجری قمری او راست: ’البدیع و البیان’. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سَ)
ابن محمد حنفی. او راست: ’خزانه المفتین’که در 740 هجری قمری پایان یافته است. (هدیه العارفین ج 1 ص 314). و ظاهراً تصحیف سمنگانی (سمنقانی) است
لغت نامه دهخدا
(حُسَ نِ زَ)
ابن محمود بن حسن زیدانی ملقب به مظهرالدین محدث است و در 727 هجری قمری 1327/ میلادی درگذشت. او راست: ’المفاتیح فی حل مشکلات المصابیح’. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 314). محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زِ)
شیرازی لغوی ضریر. او راست: ’شرح مقامات حریری’. وی در 695 ه. ق. زنده بود. (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ تِ هََ مَ)
نامش محمدتقی بوده. هدایت آرد: مردی لاابالی سیاح خمار قلاش عیاش بود. پیوسته با باده و ساده یار و مجردانه در بلادش گذار و قرار. آخرالامر در آن سیاحت بدان قباحت درگذشت. ازوست:
میکشد دل جانب قاتل مرا
میدهد آخر بکشتن دل مرا.
شور آن شیرین پسر داریم ما
شور شیرینی به سر داریم ما.
خوابیده تمام ف تنه دهر
چشم تو مگر بخواب رفته.
از آن ترسم که ترسد قاتل من
بخاک و خون چو بیند بسمل من.
منم آن بلبل مسکین که به حسرت نگرم
جانب گلشن و گل چین ندهد بار مرا.
بعد دشنام فراوان دل خویش
میکنم شاد که نشناخت مرا.
از آمدن غیر به بزمم خبری داشت
کامروز گذشت از برم و چشم تری داشت.
(مجمعالفصحا ج 2 ص 93).
و همو در ’ریاض العارفین’ گوید: از علوم رسمیه بهره مند و بترک و تجرید سربلند، از معارف سالکین و ازاکابر شعرای معاصرین، در فنون سخن سرائی طبعش به غزل سرائی مایل و بیشتر اوقات در قید محبت جوانان شیرین شمایل، اوقاتش بسیاحت مصروف، و به وارستگی معروف، از اوست:
هرکس به کسی دارد گر عهدی و پیمانی
بر عهد تو پیوندد آخر همه پیمانها.
کسی را کار دل مشکل نیفتد
سر و کار کسی با دل نیفتد.
به هر گل میرسد میبوید این دل
نمیدانم که را میجوید این دل
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حَ)
ابن حمدان تغلبی، مکنی به ابوعلی حمدانی و ناصرالدوله. یکی از امراء حمدانی و از فرزندان حسن بن عبدالله حمدانی است. در مصر بزرگ شد و به سرداری لشکر مستنصر رسید و به دست سران ترک در 465 هجری قمری کشته شد. (اعلام زرکلی چ 1 ص 224 ج 225) (تاریخ گزیده ص 336)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ دَ)
ابن حسن شامی هتاری شافعی فرضی. که در 1130 هجری قمری درگذشت. او راست: ’ابدع ماکان و اجود ما یستفید’. (هدیه العارفین ج 1 ص 323)
لغت نامه دهخدا